سريال پايتخت نيز نشان داد که اگر رشادت مدافعان حرم نبود، امروز اين زن و بچه و ناموس مردم ايران بود که زير لگدهاي دواعش قرار مي گرفت.
به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار به نقل از شبکه اطلاع رساني راه دانا؛ اين روزها سريال پايتخت توانسته است يکي از پربيننده ترين برنامه هاي نوروزي باشد و بايد اقرار کرد که سري پنجم سريال پايتخت بهتر از سري هاي دوم تا چهارم توانسته نظر مردم را به خود جلب کند. اين را مي توان از بازتاب اين سريال در اظهار نظرهاي مردمي در جامعه و به خصوص فضاي مجازي و شبکه هاي اجتماعي مشاهده کرد.
زماني که نقد هاي مردمي به يک مجموعه زياد مي شود اولين چيزي که به ذهن سازندگان آن مي رسد، اين است که اثرشان ديده شده است. حال مي تواند مورد پسند قرار گرفته باشد و يا حتي بيشتر مورد نقد منفي قرار بگيرد.
سريال پايتخت نيز از اين قضيه مستنثي نبود و در طول ايام عيد هم بر نکات منفي آن و هم بر نکات مثبت، تاکيد شد. اما آنچه بيش از هر مسئله ديگري بارز و مبرهن جلوه مي کرد، ميخکوب شدن بينندگان تلويزيوني پاي جعبه جادويي در هنگام پخش اين سريال طنز بود. در ادامه برخي ديدگاه هاي مطرح شده از جانب مردم در فضاي مجازي که خيلي به چشم مي آمد مورد بررسي قرار گرفته است.
مردم از اين ناراحت بودند که در اين سريال ازدواج کودکان ترويج داده مي شود. يک مسئله را بايد نظر بگيريم که رسالت طنز چيست؟ در واقع يک خالق اثر هنري در ژانر طنز با بياني خنده آور که مخاطب را به فکر وادار مي کند معضلات جامعه را بازگو و در واقع آن را تقبيح مي کند. گمان مي کنم با برخوردي که نقي در پاسخ به خواستگاري رحمت براي رحمان و رحيم اين قضيه به خوبي نمايان است که مقصود نه تنها ترويج ازدواج دختران در سن پايين نبوده بلکه آن را تقبيح نيز مي کند. در جايي يک دوست منتقد گفته بود:" بهتر بود اين مسئله را فيلم مطرح نمي کردند". بنده مي توانم بگويم که شايد يکي ازبهترين نکات سريال پايتخت همين موضوع بوده است.
ديگر مسئله اي که از جانب مردم بازخورد بالايي داشت و مقداري نارضايتي به دنبال داشت کلماتي است که کاراکترها استفاده مي کنند. در سريال اين کلمات رکيک نيستند اما نويسنده در همين جامعه زندگي مي کند و زير و بم هاي زبان و ادبيات فارسي علي الخصوص زبان محاوره را مي شناسد پس بايد در اين مورد دقت بيشتري به خرج دهد تا مبادا قوميتي دچار سوءبرداشت شود.
درباره شخصيت پردازي در سريال نيز بايد بيان کرد مردم شخصيت هاي «پايتخت» را مي شناسند و حتي مي توانند پيش بيني کنند که هما و يا نقي چه واکنش هايي نسبت به يک رفتار مي توانند داشته باشند. اينکه مردم به راحتي مي توانند با کاراکترها همذات پنداري کنند بر همه معلوم شده است اما گاهي برخي از رفتارهاي کاراکترها بيشتر از ساده بودن فرد، بيانگر حماقت اوست.
برخي ديگر معتقد بودند که پايتخت به تبليغ گردشگري و مکان هاي توريستي ترکيه پرداخته است در صورتي که سيروس مقدم کارگردان اين سريال در اين مورد گفت: "ما در بدو ورود به ترکيه مسئله بمب گذاري در فرودگاه استانبول را مطرح کرديم و پس از آن کثيفي هاي شهر و حمله چند اراذل به بهتاش و رحمان و رحيم را نشان داديم که پول آن ها را با زور گرفتند و فرار کردند." بنده نيز گمان مي کنم بهترين پاسخ را کارگردان داده است.
ورود به مسئله داعش يکي از نقاط قوت فيلم است که تفاوت ايران و کشورهاي درگير اين معضل را نشان مي دهد. ترس و استرس را مي توان در بين کاراکترها به وضوح ديد و حتي به وقت خود نيز رشادت هايي مي کنند که حس قهرمانانه اي به بيننده نيز منتقل مي کند. کاملا نشان مي دهد که وقتي افراد غيرنظامي و به خصوص خانواده درگير جنگ مي شوند امنيت رواني که شايد مهمترين بخش امنيت مي باشد چگونه مختل مي شود. اما اين موضوع باعث نشده است که سريال از زبان طنز خود دور شود و با بياني شيرين آن را به تصوير مي کشد.
اما آنچه بيش از هر مسئله ديگري در قسمت هاي پاياني سريال پايتخت به تصوير کشيده شد، مسئله امنيتي بود که امروز در ايران وجود دارد. وقتي شخصيت سوري داستان با زبان دست و پا شکسته فارسي ايران را امن ترين کشور منطقه معرفي مي کند، نبايد به اين حساب گذاشت که اين پلان غلوي بوده که نويسنده بر داستان داشته است. بلکه اين نقل محافل سوري، عراقي و حتي ساير مردم کشورهاي منطقه است که حسرت چند روز آرامش و امنيت مردم ايران را مي خورند. آرامشي که به يمن وجود مدافعان حرم به وجود آمد. مدافعاني که از خانواده و زن و فرزند خود دل کنده و 1000 کيلومتر آن طرف تر به دنبال ايجاد امنيت براي ايران و ايراني بودند. سريال پايتخت نيز نشان داد که اگر رشادت مدافعان حرم نبود، امروز اين زن و بچه و ناموس مردم ايران بود که زير لگدهاي دواعش قرار مي گرفت.
در واقع به جرئت مي توان گفت که اين سريال تا حد زيادي توانسته است مخاطب را راضي کند و مردم را پاي جعبه جادويي بنشاند.